به گزارش پایگاه خبری یار خراسانی؛ مردم قدیم کاشمر از بُن تاک و از پای دار، نان میخوردهاند و تاک انگور و دار قالی، دو چشمهٔ رزقوروزی این مردمان بوده است.
بعد از زراعت و باغداری، قالیبافی دومین و گستردهترین مشغولیت اهالی کاشمر بوده؛ بهنحویکه قالی کاشمر، هم هنر بوده و هم فرهنگ، هم اقتصاد و هم اشتغال، هم چشمهٔ روزی و هم جلوهٔ شگفتیآفرینی سرانگشتان هنرمند قالیباف کاشمری.
قالی کاشمر نعمتی بود که با خود برکت داشت، طراحان و نقاشان، نقشهٔ قالی را میکشیدند، نساجان و نخریسها، نخ رشته میکردند، بافندگان میبافتند تاروپود قالی را، پرداختزنندگان، پرداخت میزدند قالی کاشمر را و تجار و بازرگانان، فرش کاشمر را به این سو و آنسوی دنیا میبردند و آوازهای جهانی برای کاشمر و قالی آن میساختند.
حالا اما حال قالی کاشمر خوب نیست، قصهٔ پرغصهای دارد این چشمهٔ عشق و هنر و روزی؛ آنهم در روزگاری که بیکاری در کاشمر بیداد میکند و آسمان بر زمین کاشمر نمیبارد و تشنگیِ باغها و مزارع، خیلیها را بیکار کرده است.
بیستم خرداد، روز ملی فرش بود، ایکاش یکی به داد قالی کاشمر برسد، ایکاش آنها که دغدغهٔ خدمت به مردم و کاهش آمار بیکاری را دارند از این ظرفیت بینظیر و تاریخی غفلت نکنند. هنوز هم عدهای از قالی نان میخورند اما میتوان با تدابیری صحیح، این عده را چندبرابر کرد.
قالی کاشمر هنوز هم عنوان و آوازه دارد، هنوز هم میتوان جایگاه آن را احیا کرد، هنوز هم میتوان خیلی از جوانان را سر سفرهٔ قالی نشاند و اقتصاد و معیشت آنان را تأمین کرد، هنوز هم هر گره قالی میتواند گرهگشای زندگی خیلیها باشد، هر رج و مقاط آن میتواند رجشمار معیشت خیلیها را به رونق آورد؛ هر ترنج قالی میتواند صدای هلهله و شادی ازدواج دو جوان باشد.
بیستم خرداد، روز ملی فرش بود، ایکاش تلنگری باشد برای آنان که میتوانند کاری بکنند…
نویسنده: محمد فیض عارفی
انتهای پیام/
ارسال نظر